پرستاری هنری است بی نظیر و تخصصی است بی همتا.
پرستاری تنها مراقبت از علایم حیاتی بیمار نیست؛
فقط نگاهبانی از مرز حیات بیمار نیست؛
بلکه دمیدن روح زندگی است در تن رنجور بیمار؛
وزش نسیم محبت است و جاری کردن زلال امیدواری در بدن خسته بیمار؛
پرستاری حفظ جان بیمار است و تقویت روح او؛ درمان زخم های بیمار است و ....
از آسمان پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: وسیع تر از من است
از کوه پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: مقاوم تر از من است
از آینه پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: پاک تر از من است
از آب پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: زلال تر از من است
از مادر پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: مهربانتر از من است
از پیامبر پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: از تمام یارانم به من نزدیک تراست
ازخودش پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: خادم خدا
میلاد بانوی مقاومت،
اسوه مدیریت
و الگوی صبر زنان مسلمان
مبارک
برچسبها:
ایمان راسخ حضرت زینب علیهاالسلام
اولین و مهمترین خصلت آن بانو محبت و عشق وافری است که به ذات احدیت دارد
تا بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند و حتی خویشتن خویش را هم نبیند.
در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق
تحمل میکند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا میبیند. وقتی در کوفه ابن زیاد
از او سوال میکند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب میفرماید: «چیزی جز
زیبایی ندیدم.» زیرا که این حرکت در راستای حق و حقیقت و جاودانگی بود. شهادت یک
انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است نه برای این که جنگ کرده و کشته شده است.
بلکه جنگ و قیام برای خدا بوده است. آن گاه که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بدن
پاره پاره برادر را در گودال قتلگاه مشاهده میکند با تضرع در پیشگاه خدا میگوید:
«اللهم تقبل منا هذا القربان.»
این اوج معرفت و ایمان است و عظمت روح را میرساند که چون در راه خداست،
تحمل آن آسان است.
عبادت زینب سلام الله علیها
عبادت غرض اصلی آفرینش است و امام معصوم سمبل و تجلی این غرض؛ و هرچه یک
انسان عابدتر باشد با حرکت آفرینش هماهنگتر و با معصوم مانوستر میشود. شاید علت
انس حضرت زینب (سلام الله علیها) با برادرش امام حسین (علیه السلام) جلوهای از این
عبادت باشد.
حضرت امام حسین علیه السلام در هنگام وداع به زینب کبری فرمود: «خواهرم در نماز
شبت مرا به یاد داشته باش.» و نیز از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: «عمهام
زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام هم فرایض و هم نوافل خود را به جای میآورد و
غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند
که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده، زیرا به هر اسیر شبانه روز یک گرده نان
میدادند و عمهام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچهها میداد.»
نوشتهاند هیچگاه تهجد و نماز شب این بانوی بزرگ ترک نشد. در فرهنگ قرآنی نافله
چیزی است که زیاده بر واجب است و از روی تفضل و تبرع انجام میگیرد.
حضرت امام حسین علیه السلام در هنگام وداع به زینب کبری فرمود: «خواهرم در نماز
شبت مرا به یاد داشته باش.» و نیز از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: «عمهام
زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام هم فرایض و هم نوافل خود را به جای میآورد و
غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند
که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده، زیرا به هر اسیر شبانه روز یک گرده نان
میدادند و عمهام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچهها میداد.»
راسخون
برچسبها:
خدايا! هدايتم كن! زيرا مي دانم كه گمراهي چه بلاي خطرناكي است.
خدايا! هدايتم كن! زيرا مي دانم كه گمراهي چه بلاي خطرناكي است.
خدايا! هدايتم كن! كه ظلم نكنم، زيرا مي دانم كه ظلم چه گناه نابخشودني است.
خدايا! نگذار دروغ بگويم، زيرا دروغ ظلم كثيفي است.
خدايا! محتاجم مكن كه تهمت به كسي بزنم، زيرا تهمت، خيانت ظالمانه اي است.
خدايا! ارشادم كن كه بي انصافي نكنم، زيرا كسي كه انصاف ندارد شرف ندارد.
خدايا! راهنمايم باش تا حق كسي را ضايع نكنم، كه بي احترامي به يك انسان، همانا كفر خداي بزرگ است.
خدايا! مرا از بلاي غرور و خودخواهي نجات ده، تا حقايق وجود را ببينم و جمال زيباي تو را مشاهده كنم.
خدايا! پستي دنيا و ناپايداري روزگار را هميشه در نظرم جلوه گرساز، تا فريب زرق و برق عالم خاكي، مرا از ياد تو دور نكند.
خدايا! من كوچكم، ضعيفم، ناچيزم، پركاهي در مقابل طوفان ها هستم، به من ديده اي عبرت بين ده، تا ناجيزي خود را ببينم و عظمت و جلال تو را براستي بفهمم و به درستي تسبيح كنم.
خدايا! دلم از ظلم و ستم گرفته است، تو را به عدالتت سوگند ميدهم كه مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار ندهي.
خدايا! مي خواهم فقيري بي نياز باشم، كه جاذبه هاي مادي زندگي، مرا از زيبايي و عظمت تو غافل نگرداند.
خدايا! خوش دارم گمنام و تنها باشم، تادر غوغاي كشمكش هاي پوچ مدفون نشوم.
خدايا! دردمندم، روحم از شدت درد مي سوزد، قلبم مي جوشد، احساسم شعله مي كشد، و بندبند وجودم از شدت درد صيحه ميزند، تو مرا در بستر مرگ آسايش بخش.
ازها
برچسبها: